«نیاز ما به روایت چنان شدید است که تا وقتی چیزی را در قالب قصه نبینیم، نمی توانیم باور کنیم که راست است».1
امری که روایت نشود، گویی وجود ندارد. بسیاری از ارکان زندگی و زمانه زنان، هیچ گاه در عرصه عمومی روایت نمی شوند. در حد زمزمه هایی گذرا و نامفهوم، پس پستوها، میان خود زنان رد و بدل می گردد و تمام. انگاره های مردسالار، به شکل سخت جان ترین کلیشه های جنسیتی بروز و ظهور می یابد و این روایت های انسانی را به نام شرم و حیا پس می زند. این در حالیست که ادیان الهی خود اول بار روایت گر زندگی زنان بوده اند. از مریم مادر عیسی تا زلیخا و آسیه. در این میان بارداری به عنوان یک تجربه منحصربفرد، پرتلاطم و چندبعدی در زندگی زن، تقریبا سهمی نزدیک به صفر در عرصه روایت دارد. بازنمایی بارداری در رسانه را می توان مضحک خواند. یک زن به سمت دستشویی می دود، صدای عق زدنش از آن تو می آید، اطرافیان نگران که رو به هم می گویند «ینی چی شده؟» و یک عاقله زن با ژستی خردمندانه فاش می کند او باردار است و تمام. کل فرایند پیچیده، اعجاب انگیز و گونهگون بارداری به یک سری فعل و انفعالات فیزیکی مربوط به پزشکی، تقلیل می یابد و نتیجه؟ تصویری مکانیکی، یکسویه، صرفا زنانه، حاشیه ای و لاجرم بی اهمیت از بارداری. این درحالیست که باروری یکی ازوقایع چهارگانه حیاتی است، ابعادی بسیار فراتر از سطح پزشکی دارد و بیش از آنکه امری زنانه باشد، مسئله انسان است. کتاب دوجان، حاوی بیست روایت از بیست زن درباره دوران بارداریست. در این روایت ها که در دسته مستندنگاری می گنجند، تلاش شده بر ابعاد و شرایط مختلفی که زن و به تبع آن جامعه، ممکن است در بارداری با انها مواجهه داشته باشد، متمرکز گردد. روایت هایی از بیست زن که تجربه خود را از بارداری بیان می کنند. تجربه هایی از مسائل فیزیولوژیک در بارداری تا تاثیرات متقابلی که سیاست، اقتصاد، فرهنگ و سبک زندگی می تواند بر دوران بارداری بگذارد.
این سالها به دلیل افت بی سابقه نرخ باروری در کشورمان، نگاه ها به سوی مسئله فرزندآوری جلب شده است. لاجرم تولیدات بیشتری را در عرصه رسانه و دنیای کتاب درباره زنان، خانواده و مادری شاهد هستیم. در نگاهی کلی، بیشتر این تولیدات از سوی زنانی است که خود مصرف فرهنگی بالایی دارند و ابزار رسانه به سهولت در دسترس آنهاست. زنان طبقه متوسط شهری. در برخی از این آثار چنان نگاه محدود به طبقه، محدود به پایتخت، حتی محدود به مشاغل مربوط به دانش و فرهنگ چون نویسندگی، روزنامهنگاری و مشاغل مربوط به حوزه آموزش و پژوهش و دانشگاه درجریان است که حتی همدلی و همراهی زنان هم طبقه خود را هم برنمی انگیزد. روایت هایی سراسر حاوی بازنمایی فرهیختگی، بهتر بگویم فرهیختهنمایی، عاری از هرگونه دغدغه معیشت، روایت هایی اکثرا سانتیمانتال و فانتزی که با زندگی واقعی بسیاری از مردم فاصله دارد. این روزها با فراگیرتر شدن مشکلات اقتصادی و فروغلتیدن بسیاری از طبقه متوسط به رده های پائین تر اقتصادی، مخاطب اینگونه تولیدات هم محدودتر خواهند شد. در این میان، زنان بیبهره از قلم و زبان روایتگو، زنانی که دستشان از ابزار رسانه کوتاه است، زنان معمولی، زنان شهرستانی یا روستایی جایی در این بازنمایی ندارند و مسئلهها، دغدغهها و روز و روزگارشان بازشناخته نمی شود. در دنیای غلبه رسانه، این زنان نامرئی باقی می مانند. منزوی می شوند.
خرده روایتهای کتاب دوجان کوشیده به این زنان نزدیک شود. نویسنده نه تنها با گوش کردن و دیدن که با شنیدن و مشاهده کردن که لازمهاش مشارکت در زندگی روزمره اینگونه زنان است، از فضاهای آپارتمانی در محلههای بالای شهر تهران با پسزمینه کتابخانه و انواع ارتباطات نوظهور و دغدغههای برآمده از شکمسیر، بیرون آمده و در کنار تعدادی از زنان «معمولی» قرار گرفته و قلم و زبان آنها شده است.
در روزگاری که ارزشهای مادی سیطره خود را بر ابعاد زندگی انسان گسترش میدهند، هر رفتار و کنشی که منجر به سود و منفعت مادی نشود، کمارزش تلقی می گردد و حتی ابعاد زیباییشناسانه خود را از دست میدهد. کار زنی که در خانه مشغول خانه داری و فرزندآوری و مادریست چون برای ماحصل کارش سخت می توان مقیاس مادی قرار داد و با متر و معیار اقتصادی آنرا سنجید، بیاهمیت تلقی می گردد. غافل از اینکه وقتی این زن غذا می پزد، از کودکان مراقبت می کند، به نظافت و شستشو رسیدگی می کند، شاید نقشی در تامین خرج خانواده نداشته باشد اما بَرج خانواده را کاهش میدهد. چراکه اگر هرکدام از این کالاها و خدمات قرار بود از خارج از خانه تامین شوند، رقم بالایی نیاز بود. کارخانگی چون از نظر اقتصادی آورده عینی ای در قالب پول و ثروت تولید نمی کند، بی ارزش تلقی می شود و حتی دیگر زیبا هم نیست. جامعه و به تبع آن، زن کار خانگی را بی ارزش تلقی می کند و نسبت به زیبایی های آن غفلت می ورزد. شبیه به همین امر در بارداری اتفاق می افتد. بارداری با درد و رنج آمیخته است. دورانی بس دشوار که اگر قرار بود با مشاغل مقایسه گردد، بیشک در رتبه نخست سختی کار قرار می گرفت. زن با تمام جسم و جان و روان خود به میدان می آید. آن موجود چند سانتی متری تمام وجود یک زن را درگیر می کند. برای تمام این سختی ها نمی توان معیاری مادی درنظر گرفت. از سوی دیگر جامعه ارزش هرچیز را منحصر به ماده و عینیت کرده، بنابراین هر روز از ارزش باروری و بارداری کاسته می شود. و امر بیارزش در نظر مردم زیبا هم نیست. کتاب دوجان نگاه و نظر مخاطب را به این زیبایی می گشاید. کتاب دوجان، تجربهای درونی از دوران بارداری را روایت می کند. هر زنی که بارداری را تجربه کرده باشد و حتی نکرده باشد، هر مردی که شاهد بارداری همسر یا نزدیکان خود باشد یا نباشد، می تواند همراه با روایت های این کتاب به دل این تجربه نفوذ کند و بخشی از آن اتفاق شگفت انگیز را لمس کند.