پس از پیدا شدن جسدی در یکی از محلههای حاشیۀ توکیو، که آن را در یک روکش پلاستیکی آبیرنگ پیچیده و با ریسمان بستهاند. ستوان ریکو هیمه کاوا و گروهش وظیفۀ رسیدگی به این پرونده را بر عهده می گیرند. قربانی بهطرز وحشیانهای سلاخی شده است - زخمهای روی بدن او عجیب هستند و هیچکس نمیتواند از «چیستی» و «چرایی» این جنایت سر دربیاورد.ریکو با شامۀ قوی پلیسی خود به پلیس توکیو کمک میکند تا یازده جسد دیگر را، که همگی در همان نوع روکش پلاستیکی آبیرنگ پیچیده شدهاند، کشف کند. برخی از این اجساد قابل شناسایی نیستند، اما آنهایی که هویتشان مشخص است نیز هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند. تنها سرنخ قابلاتکا وبسایتی است که در گوشهوکنار اینترنت زمزمههایی در موردش به گوش میرسد، این وبسایت تنها گهگاهی در دارک وب (دیپ وب) قابل دسترسی است و نامش «شب توتفرنگی» است.در همین حین که ریکو به دنبال پیدا کردن قاتل است. این قاتل مرموز نیز در تعقیب اوست و این امکان وجود دارد که قربانی بعدی خود ریکو باشد.