سخن گفتن از حادثهی دلخراش عاشورا برای نوجوانان امروز، کار ساده ای نیست و از هرکسی برنمیآید. فاصلهی فرهنگی، میان ما و فرزندانمان بسیار بیشتر از نسلهای گذشته شدهاست. چنانکه گاهی به نظر میرسد در جستن زبان مشترک، حتی برای بیان موضوعات روزمره، عاجزیم. حال، با این زبان الکن، چگونه میتوانیم فاجعهای را که در آسمان و زمین مشابهاش روینداده، شرح دهیم و احساسی را بیان کنیم که شاکلهی ارادت ما را به اهل بیت (س) میسازد؟
«وای تشنگی…» به قلم سید مهدی شجاعی پاسخی در اوج زیبایی و صلابت کلام به این دغدغهی بهجاست. پدر ادبیات آیینی با تکیه بر فعالیتهای چهار دهه، متنی را نوشته که هیچ مخاطبی نمیتواند بدون منقلب شدن، آن را به پایان برساند. تجربههای درخشان ایشان، هم به جهت تقدم در این گونهی ادبی و هم، به جهت گستردگی مخاطب و قالبهای مختلف این ژانر، اثری را پدید آورده که دلهای مخاطبان نوجوان را به تلاطم وامیدارد، غبار تاریخ را از مصیبت عظیم کربلا میزداید و آنان را به ظهر عاشورای سال شصت و یک هجری میبرد.