مار نوجوان که تازه بلعیدن خرگوش ها را یاد گرفته بود گفت : "از یک چیز سر درنمی آورم. چرا من وقتی به خرگوشها نگاه می کنم فرار نمی کنند؟ آنها که خیلی تند می دوند." چپ چشم تعجب کرد و گفت :"چطور فرار کنند؟ ما آنها را هیپنوتیزم می کنیم." مار نوجوان پرسید :"هیپنوتیزم یعنی چه؟" این کتاب را با ترجمۀ آبتین گلکار بخوانید.