این رمان با نگاه به زندکی امام جواد (ع) نوشته شده است. راوی این داستان امفضل همسر امام و دختر مأمون است که در نهایت با تحریک معتصم خلیفه عباسی، امام نهم شیعیان را مسموم و به شهادت میرساند.
ازندریانی در این رمان امفضل را به عنوان راوی کتاب انتخاب کرده است و سعی کرده با نگاهی تازه به نقش او به عنوان یک شخصیت منفور و در عین حال ترسو و ناتوان در انتخاب میان خیر و شر، روایتی دست اول از زندگی امام هشتم و نهم شیعیان بیان کند، اما هنر او در روایت را باید در به تصویرکشیدن درون کاخ عباسی و نیز درون ذهن خود به عنوان عضوی تراز اول از آن و نیز ترسیم سیمای دو خلیفه عباسی از سویی و نیز ترسیمی از سیمای امام شیعه و سیره و زندگی و منش اخلاقی او از سوی دیگر دانست؛ تلفیقی که در قالب داستان بلند پیش از این کمتر در افق ادبیات داستانی رخ داده است.
نویسنده توانسته با هنرمندی تمام و در قالب تخیلی مؤمنانه بدون وارد ساختن خدشه و یا بیان اخباری ناصحیح درباره خلیفه عباسی و نظام زیستی امام شیعه این دو مظهر خیر و شر و زندگی غیرمؤمنانه و مؤمنانه را در مقابل یکدیگر با بهرهگیری از کلماتی شاعرانه ترسیم کند. نثر و توصیفی شاعرانه را شاید به همین اعتبار بتوان مهمترین و قابل توجهترین مشخصه هنری این داستان به شمار آورد که به لذت خوانش آن بیش از پیش میافزاید.