رمان از زبان دختری روایت میشود که به همراه چهار خواهر خود در شهرستانی در حومه تهران با پدری زندگی میکند که آروزی داشتن یک پسر را داشته است.
راوی در میان خانواده خود تنها کسی است که موفق به تحصیل و پیدا کردن شغل میشود و از همین راه سعی در حمایت خود خواهران خود میگیرد اما در طول این ماجرا درگیریهای عاطفی که برای وی به وجود میآید و نیز حوادثی که خواهران و پدر وی به آن دچار میشوند به نوعی او را به سمت شکوفایی درونی و حرکت به سمت تعریفی تازه از خود سوق میدهد.
فاطمه موسوی نویسنده رمان با اشاره به درونمایه عاشقانه رمان پیله تنهایی عشق میگوید: در این کتاب به دنبال این نبودم که عشق را به مثابه خود کلمهاش به نمایش بکشم. برای من این حس به عنوان یک حس و قدرت درونی در یک زن مدنظر بود؛ قدرتی که به طور معمول از یاد زنان جامعه میرود و باعث میشود زنان برای نمایش قدرتهای درونیشان خود را متکی به مردان ببینند.
وی میافزاید: نوشتن این رمان مصادف بود با شروع بیماری سرطان در من، اما نوشتن این رمان به من کمک کرد تا بتوانم در درون خودم هم کنکاش بیشتری بکنم و این قدرت درونی را برای مخاطبانم در قالب این رمان بازسازی کنم.