سیم خاطرهها که اتصالی پیدا کندفرش هم میتواند صندلی برقی باشد شوکی که توی سرت میافتدمیآید میآید میرسد به انگشتت همان که روزی ماشه را اشاره میکرد تو هنوز هم سربازی سرباز گردان ۵۰۷ سوسنگرد که بعد از نیمهشب میان نیزارهاروی جعبۀ مهماتبرای شناسایی ایستادهایرادیو را که باز میکنماین موج بیستوچندساله رهایت نمیکنداین جا صدای جمهوری اسلامی ایران میگوید: هذيانها هر روز مغز مردی را میخورند میگوید: صدای جغد تنها عامل ترس مردان میانسال است میگوید: بیکلاههای دیروزسرشان بیکلاه نمانده است میگوید: جعبهها پر از غنیمت شده نیزارها بزرگراهبرگرد پدر تو شناسایی شدی!