غرور و تعصب پرطرفدارترین اثر جین آستین، طنزی ظریف و هوشمندانه و شخصیتهایی دوستداشتنی دارد.
آستین این رمان را زمانی که فقط 21 سال داشت خلق کرد. بر اساس این رمان فراموشنشدنی تاکنون نمایشهای متعدد، اقتباسهای تلویزیونی و چندین فیلم سینمایی ساخته شده است.
جین آستین، خالق غرور و تعصب، ذهن و قلب و تمام اعمال و رفتار شخصیتهایش را از نوع متفاوتی انتخاب میکند و این درست زمانی است که در اواخر قرن هجدهم قهرمانان داستانها ویژگیهای مشابهی داشتهاند و عموماً از میان مردان انتخاب میشدند. قهرمان رمان غرور و تعصب اما، دختری است که زیبایی متوسطی دارد و چندان در قید و بند آداب معمول زنان جامعه و حتی زنان رمانهای پیش آن نیست.
بیشک رمان غرور و تعصب یک خدای بیچونوچرا دارد؛ دانای کل همان راوی خدایگونه است که سایهی قدرتمندش بر تمام رمانهای عاشقانهی کلاسیک جهان سایه انداخته است. راوی همهچیزدانی که روزگاری یکهتاز جهان عاشقانهها بوده است و مادر تمام راویهایی محسوب میشود که از دل آن متولد شدهاند؛ رمانی که میتوان برای تمرین نوشتن، نخستین راوی رمان، یعنی دانای کل را بر اساس آن تمرین کرد.
جین آستین با خلق الیزابت بهعنوان قهرمان غرور و تعصب، سعی دارد موجودیت زن را با متمایز کردن از کلیشههای جامعه آن روز، با قالبی انسانی تعریف کند؛ دختری که زیباییاش در چشمان هوشمند و سرزندهاش تبلور مییابد و به جای انتخاب هنرهای زنانه، کتابخوانی قهار است.
الیزابت، دومین دختر خانوادهای که با ارثیه و درآمد اندک در پی تغییر موقعیت اجتماعی خود است و البته دردانه پدر که نه تنها در روزمرگیهایش فاصلهی زیادی با خواهران و زنان دیگر جامعه دارد، بلکه در درک عشق و مواجهه با این حادثه مهم زندگیاش، شیوه و انتخاب منحصربهفرد خودش را دارد. از این روی، نه درآمد سالیانه و ثروت مردان، که روح و شعور آنان را مدنظر قرار میدهد؛ ویژگیهای انسانی از جنس خودش.