اگر روزی با مردی رو به رو شویکه بتواند ذره ذره تو را به شعر تبدیل کندو تار مویی از گیسوانت را به شعر تبدیل کندمردی که قادر باشد چون منوادارت کندبا شعر غسل کنیبا شعر سرمه بکشیبا شعر شانه کنیاز تو می خواهم” در رفتن با او تردید نکن “مهم این نیستکه متعلق به او باشیمهم این استکه متعلق به شعر باشی