«سفر به ریشهها» از 9 داستان کوتاه تشکیل شده است: پاییز، رنگینکمان، آن سوی دیوار، سفر به ریشهها، ناگه غروب کدامین ستارهها، کوچه اقاقیا، آن زن، قاب انتظار و هودج.
داستانهای این مجموعه برای خواننده تداعیکننده اتفاقهایی است که میتواند در زندگی هر کسی روی داده باشد. اگرچه نمیتوان یک تم مشخص برای این مجموعه انتخاب کرد ولی مرگ و انتظار از مهمترین بنمایههای داستانی این کتاب به شمار میروند. حتی در داستان اول آنجا که نویسنده از پاییز و خاطرات دایه مینویسد باز هم انتظاری را طلب میکند که انگار پایانی ندارد.
تجار سعی کرده با بومیسازی برخی داستانها آنها را از قالبهای رایج این روزهای عرصه داستاننویسی جدا کند، داستانهایی که انگار جایی برای روایت ندارند جز یک آپارتمان. بدین ترتیب قصههایی در «سفر به ریشهها» خلق کرده که ملموس هستند و خواندن آنها برای مخاطب تجربهای دلنشین به همراه دارد؛ حتی آنجا که در داستان «قاب انتظار» از مرگِ عزیزی حرف میزند که نشانهاش چیزی نیست جز خشکشدن یاس دیواری و افتادن شته به جان گلابی پیوندی. داستانهای این کتاب روایتهای ساده خطی دارند و شاید همین سرراستنوشتن، مهمترین خصوصیت این کتاب باشد که آن را خواندنی و جذاب کرده است.