تابستانی که همهچیز را بر باد داد، میان حال و گذشته در جریان است و بازۀ زمانی خاصی را به تصویر میکشد، تابستان سوزان 1984، و شخصیتهایی که حتی جورج اورول هم نمیتوانست تصورش را کند. در این دنیا هیچچیز آنطور که بهنظر میرسد نیست، همانطور که کتمان و حقیقت دائماً جای خود را به هم میدهند، تا ابد این امر ادامه خواهد داشت. داستان دربارۀ خانواده و جامعهای در دورهای سورئال میباشد، دورهای که زمین در حال گرم شدن است، بیماری ایدز خود را به جهان معرفی میکند، نژادپرستی همچنان ادامه دارد و ترس و وحشت همگانی بر دنیا حاکم است.