جلد اول به زندگی ژانوالژان میپردازد که برای سیر کردن هفت فرزند گرسنهی خواهرش قرصی نان میدزدد و نوزده سال در زندان اسیر میشود. پس از آزادی زندگیاش را وقف نیازمندان و کوزت، دختری یتیم، میکند اما بازرس ژاور نمایندهی قانون، همهجا در تعقیب اوست.
در جلد دوم وارد زندگی ماریوس جوان میشویم که در گیرو دار انقلاب کبیر فرانسه عاشق کوزت شده است.